دلکده

دلکده

دلکده

دلکده

عطر تو(برای المیرای عزیزم)

این لحظه. 

  

این لحظه همون لحظه ی تلخیه که  چند ساعت  به رفتن مونده 

  

به جز تو شاید تنها خود تویی که همه ی من رو غرق خودت  

 

کردی .  

 

 بوی عطر تو حتی قدرت نفس کشیدن رو ازم میگیره.  

 

دستام خالی از تو شده و یه احساس عجیبی داره گلوم رو  

 

چنگ می زنه. 

 

هرچی میخوام صدای سکوت شب رو بشنوم انگار تو سکوت هم 

 

 صدای تو از همین نزدیکی شایدم یه کم دور تر نمیگذاره  

 

چیزی بشنوم.  

 

 

 

 

 

جای دوری نمی رم.  

 

نزدیکم خیلی.  

 

اما خیلی دورم.  

 

چون انگار نیستی یکی دو روزی همین نزدیکی.  

 

نمی دونم چرا انگار دارم به فاصله ی شهر ها و شهرها 

 

 دورتر از تو این حرفارو به تو می زنم. 

 

اما چند تا سقف و دیوار تا خونه ی تو بیشتر فاصله 

 

 ندارم.  

 

کاشکی صبح نشه.  

 

کاشکی اون لحظه هایی که دارم ازت یه کم دور می شم خوابم 

 

 ببره.  

 

کاشکی چشمم به جاده نخوره.  

 

شاید نباید لحظه ای از تو دور بود.  

 

 

 

اما نه.  

 

شاید باید لحظه ای باشه که بیشتر حس کنم 

 

 چی رو یه کم اون ور فقط یه کم اون ور تر واسه خود 

 

 خودم دارم.  

 

من قلبم رو اونجا جا گذاشتم.  

 

اما نه شاید یه چیزی بیشتر از این حرفا!!! 

 

شاید من خودم رو اونجا تو 21947323جا گذاشته باشم. 

 

چرا شاید؟من بدون شک همه چیزم رو همه چیزو!! 

 

همه ی دنیام رو اونجا پیش تو جا گذاشتم.  

 

 

عاشقتم. 

  

بر میگردم زود. 

 

نه فقط واسه دیدن تو.  

 

برای دیدن خودم بر میگردم.  

 

 

------------------------- 

عشقم رفت 

رفت و قبل رفتن وقتی با کلی گریه خوابم کرد 

واسم رو برگهای کلبه قشنگمون یادگاری نوشت  

شاید یه دوروزی رفته همین نزدیکی 

اما دوروز برای من ۲سال میگذره 

چقدر دلم براش تنگ شده 

چقدر سخته وقتی بیدار میشی ببینی کنارت نیست  

وای خدا کاش میخوابیدم دو سه روز بیدار نمیشدم 

تا تو برگردی 

زود بیا من طاقت جدایی ندارم 

دوستت دارم عزیزم 

مرسی از نوشته زیبات 

منتظرت میمونم تا زود پیشم برگردی  

 

نوشته شده توسط: المیرا  

 

 

----------------------------------------

 

تقدیم به عشق جاودانم ساسان

به تو تقدیم میکنم تمام احساسات دورنم را که مشتاقانه تو را طلب میکنند 

 

  به تو تقدیم میکنم لحظه لحظه های دلتنگی ام را که به وسعت تمام روزهایی است که بی تو سرکردم 

  

وبه تو تقدیم میکنم عشق را که در تپشهای قلبم و دراشتیاق چشمان همیشه منتظرم یافتم 

*این ارزشمندترین هدیه من به توست*

*گوشه ای از قلبت پناهش ده*

*وبا خورشید مهربانی ات نگهبانش باش*

*همیشه در خاطرم خواهی ماند*  

  

 

*مثل خورشید میمونی میون این همه تاریکی  

*وقتی طلوع میکنی ظلمت دلم فراری میشه  

*سیاهی غم وغصه کنار میرن وعشق تو سلطان قلبم میشه. 

*وقتی حرف میزنی صدای ناز تو تا اعماق دلم نفوذ میکنه  

*جز صدای قشنگ تو دیگه هیچ چیزی نمیشنوم... 

*عشق پاک تو همه وجودم و همه زندگیمو لبریز کرده  

*داشتن تو بودن با تو زیباترین و بزرگترین آرزوی منه.  

*آرزویی که سالهاست با منه ... 

*صورت مهربون و چشمهای معصوم تو 

*هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه 

* همون چشمهایی که برق نگاهشون  

*تاب ایستادن روازم میگیره. 

*وقتی باهات حرف میزنم  

*قدرت نگاه کردن به چشمهای گیرای تورو ندارم  

 *وقتی نگاهت میکنم  

*وقتی میبینم شادی و میخندی  

*وقتی صورت کوچیکت گل میندازه 

* و مثل یه غزال گریز پا همه جا سرک میکشی 

* اگه یکم دقت کنی چشمهای نگرون منو میبنی  

*که همه جا همراهت میاد 

* پشت هر دیواری گوشه هر پنجره ای به انتظار میشینه  

*تا تو بیایی و یه لحظه هم 

 *مهمون عزیز کرده دل عاشقم بشی..  

*میخوام از آرزوهام بگم برات : 

* دوست دارم یه روز ابری زیره نم نم بارون دستهای گرم *تورو تو دستام بگیرم و پا به پات قدم بردارم اونقدر *باهات راه برم که دیگه نای ایستادن نداشته باشم دلم *میخواد یه روزی وقتی نگاهت میکنم وقتی چشم تو چشمات *دارم بدونی که عاشقتم بدونی وبدونم که ماله همیم .... 

 *اگه اون روز بیاد من خوشبخت ترینم .. 

* هدیه من به تو یه آسمون ستاره است  

*توی دل کوچیک من پره ستاره است 

* میخوام تو ماه دلم باشی  

*بیایی و با نور دوتا چشمهای قشنگت  

*شب دلم رو نورانی کنی.. 

 *ماه پیشونی من 

* میاد روزی که عشق تو بهم جرات بده 

* تا آرزوهامو فریاد بزنم 

* به امید اون روز. 

* دوستت دارم* دوستت دارم *دوستت دارم* 

 

ای یار من به لحظاتی بنگر که دوری ها تمام شده 

 

به عشقی فکر کن که آغاز خواهد شد در کنار هم 

 

  من و تو تنها کلبه عشق را بر فراز دشتی سبز خواهیم ساخت

 

و دستهای تو گرمی کلبه مان خواهد شد 

 و نگاهت روشنایی  

 و  عشقت مرا سیراب خواهد کرد 

 

 

----------------------------------------------- 

سلام عزیزم
اول میخوام بابت این تاخیر به خاطر اسباب کشی ازت معذرت بخوام
وقتی از احساست برام میگی با تمام وجود لمسش میکنم
من افتخار می کنم به قلم فوق العاده تو
دوست دارم بدونی سخت ترین لحظه های زندگیم با فکر کردن به تو برام آسون میشه 

 بزرگترین انگیزه من واسه تلاش برای زنده بودن  تویی
آنقدر دوستت دارم که بیانش سخت نیست... غیر ممکنه
خدا میدونه چقدر برای لحظه هایی که نیستی سختی میکشم واسه بودنت مشتاقم
تمام احساسم رو می خوام خیلی ساده بهت بگم
خیلی ساده عاشقت شدم اما تحت سخت ترین شرایط هم نمیگذارم این عشق از بین بره French Kiss 

نوشته شده توسط: ساسان 

-----------------------------------------------